روزنامهنگاری که به دستور اشرف سوزانده شد
کدخبر:
13915
مدیر روزنامه شورش اگر چه فاقد مدرک دانشگاهی بود، اما از آنجا که در خانوادهای فقیر به دنیا آمده بود، رنجهای مردم، بیعدالتیها و ظلم و ستم دربار پهلوی را با تمام وجودش احساس میکرد، به همین خاطر قلمش بسان تازیانه به پیکر دستگاه حاکمه شاه فرود میآم
نهضت ملی نفت بدون شک حلقه اتحاد دوباره مطبوعات در جریان شکستن اختناق مطبوعاتی بود. موجی که این نهضت بهرهبری آیتالله کاشانی و دکتر مصدق در میان مردم برانگیخت، از سویی به جبههگیری مجدد مطبوعات علیه دیکتاتوری انجامید و از طرفی اتحاد و همبستگی اقشار مختلف مردم را برعلیه استعمار انگلیس و شوروی و شریک تازهشان آمریکا را ـ که در عین شراکت به شدت برای غارت نفت ایران رقابت داشتند ـ به همراه داشت.
در این سالها با گسترش فعالیت جبهه ملی تعداد زیادی از نشریات وابسته به این جبهه از جمله باختر امروز(23)، شاهد، نیروی سوم، شورش(24)، و روزنامه ارگان حزب ایران منتشر شدند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
-22 به استناد کتاب «گلهایی که در جهنم میروید» نوشته محمد مسعود و برخی دیگر از تألیفاتش، دلیل شهرت وی در عرصه مطبوعات به مقالات تند وی علیه دربار و حزب توده باز میگردد. چرا که وی به همان اندازه که به ریخت و پاشهای دربار خاصه خواهر شاه اشرف پهلوی اعتراض میکرد، گهگاه سیاستهای حزب توده را نیز به زیر سؤال میبرد. بنا بر ادعای نویسنده کتاب گذشته چراغ راه آینده است: «نیروهای امنیتی برادران لنکرانی را به اتهام قتل محمد مسعود مدیر روزنامه «مرد امروز» توقیف نمودند تا با توجه به سابقه حزبی آنها ترور را متوجه وابستگان حزب توده نمایند. و در منبعی دیگر درباره ترور او از قول یک نویسنده فرانسوی Villicrs) de Gerard) مینویسد: با اینکه قاتل این روزنامهنگار پیدا نشد، همه آن را به دربار و اشرف نسبت دادند.
و در زیرنویس همین مطلب از قول فیروز میرزا که در آن زمان در پاریس زندگی میکرد با قاطعیت نوشته شده است که محمد مسعود به دستور شخص شاه کشته شد ولی بعدها فاش گردید که کمیته ترور حزب توده (برای بدنام کردن دربار) مرتکب این قتل شده است (ر.ک به پدر و پسر تألیف م.طلوعی)
سالها گذشت تا اینکه دکتر فریدون کشاورز از رهبران سابق حزب توده در کتابی با عنوان «من متهم میکنم...» فاش کرد که کیانوری آخرین دبیر کل حزب توده، رئیس کمیته ترور بوده است.
کیانوری نیز اصل مطلب یعنی طراحی و قتل «محمد مسعود» توسط حزب توده را تکذیب نمیکند. کیانوری در کتاب خاطرات خود مینویسد: من نقشی در این کار نداشتهام و «این قتل کار (خسرو) روزبه و شخص ابوالحسن عباسی بوده است... این گروه تصمیم میگیرد که افرادی را ترور کند و تقصیر را به گردن دربار بیندازد و ابتدا محمد مسعود را انتخاب میکنند» (ر.ک خاطرات نورالدین کیانوری، صص 149و150)
انتشار این کتاب که دربردارنده افشای ماهیت واقعی «خسرو روزبه» بود، باعث شد تا «احمد شاملو» که اشعار زیادی را برای اعدامیهای شبکة نظامی حزب توده سروده بود، طی چند مصاحبه با نشریات آدینه و دنیای سخن و سخنرانیهایش در آمریکا نه تنها شعر خود در سوگ «روزبه» را از وی پس بگیرد; بلکه وی را از مرتبة قهرمان خلق به «آدمکش بالفطره» تنزل دهد (ر.ک دوره نشریات آدینه، دنیای سخن و متن سخنرانیها و مصاحبههای احمد شاملو در آمریکا (1371-1370)
در آن زمان که مرد امروزمنتشر میشد افشاگریهای «محمد مسعود» باعث شده بود تا عموم ادارههای دولتی و حتی نظامی توصیه نامههای او به افراد مختلف را بپذیرند. وی خود را فرزند رنج میخواند اما با این همه با سیاستهای حزب توده در ایران تضاد آشکاری داشت که این تضاد را میتوان در مقالات تند وی علیه حزب احساس کرد. از سوی دیگر نزدیک نشدن وی به گروهها و جمعیتهای اسلامی، مبین این نکته است که آموزههای دینی نیز در نزد وی چندان پررنگ نبوده است.
وی که به سرعت به شهرت رسیده بود، در نیمه شب 23 بهمن ماه سال 1326 هنگامی که نشریة «مرد امروز» را در چاپخانه مظاهری آماده چاپ نمود و قصد داشت با خودروی خود از میدان بهارستان خارج شود به ضرب دو گلوله به قتل رسید. شواهد نشان میداد که مسعود پس از سوار شدن و روشن کردن خودرو با اشاره قاتلین خود شیشه را پایین کشیده و به احتمال زیاد آنها را میشناخته است. در غیر این صورت میتوانست با احساس خطر میدان بهارستان را با عجله ترک کند. قاتلان او که از تیراندازان زبده شاخه نظامی حزب توده بودند دو گلوله به شقیقه او شلیک کردند; زیرا میدانستند در صورت جان به در بردن مسعود، وی ضاربان خود را معرفی خواهد کرد و در آن صورت برای کسانی که حزب توده از آنها تصویر یک قهرمان ساخته بود، هیچ اعتبار و آبرویی نمیماند و حزب توده بسیاری از اعضایش را از دست خواهد داد.
-23 روزنامة «باختر امروز» به مدیریت حسین فاطمی منتشر میشد و معمولاً افشاگرترین و در عین حال تندترین مقالات را نیز خود وی به رشتة تحریر در میآورد و بدون هراس نام خود را در پایین این مقاله به چاپ میرساند. فاطمی در دولت دکتر محمد مصدق عهدهدار مسئولیت وزارت امور خارجه بود.
وی پس از فرار شاه و همسرش - ثریا اسفندیاری ـ از کشور که توسط ستوان یکم خلبان «خاتم» کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران ترتیب داده شد، به سراغ کاخهای مربوط به خاندان پهلوی رفت و به دستور وی حتی لباسهای موجود در کاخهای خواهران شاه به ویژه «اشرف» مصادره و به حراج گذاشته شد.
پس از کودتای ننگین 28 مرداد ماه سال 1332 و بازگشت شاه به اریکه سلطنت که توسط آمریکاییها، انگلیسیها و حتی روسها به اجرا در آمد. دکتر حسین فاطمی مدتها فراری بود و جلادان شاهنشاهی برای یافتن او جایزه تعیین کرده بودند. سرانجام این روزنامهنگار و سیاستمدار آزاده در شرایطی دستگیر و بلافاصله به دستور محمدرضا پهلوی و خواهرش اشرف به جوخه اعدام سپرده شد که در تب چهل درجه میسوخت و از شدت بیماری بسیار ضعیف و نحیف شده بود. وی تنها عضو کابینه دکتر مصدق بود که به اعدام محکوم شد ورنه چهرههایی همچون دکتر صدیقی وزیر کشور دولت مصدق و بسیاری دیگر پس از مدتی که آبها از آسیاب افتاد، به زندگی عادی خود بازگشتند اما خشم شاه و خواهرش از دکتر فاطمی باعث شد که با تن تبدار او را در برابر جوخه اعدام قرار بدهند. پژوهشهای عمیقتر نشان میدهد که نزدیکان مصدق به فاطمی حسادت میورزیدند و حتی در نزد مصدق وی را انگلیسی میخواندند اما مصدق پای او ایستاد. وی هم تا پای جان به مصدق وفادار ماند.
پس از کودتا محمدرضا به خاتم درجه سرهنگی داد و او را به فرماندهی نیروهای هوایی گمارد.
-24 کریمپور شیرازی مدیر نشریه شورش، در یکی از روستاهای محروم استان فارس به دنیا آمد وی برای مدتی نشریه خود را به همراه نشریاتی همچون «گرداب» به صاحب امتیازی فتحعلی سرفراز در شیراز منتشر میکرد. این نشریات مدافع آیتالله کاشانی و دکتر مصدق بودند و در پاسخ جراید شاهنشاهی منتشر میشدند، وی پس از مدتی به تهران آمد و با قلم افشاگر خود از فساد مالی و اخلاقی شاه و خواهرانش نوشت و به غارت کشور که تحت لوای قراردادهای نفتی اجرا میشد، پرداخت.
مدیر روزنامه شورش اگر چه فاقد مدرک دانشگاهی بود، اما از آنجا که در خانوادهای فقیر به دنیا آمده بود، رنجهای مردم، بیعدالتیها و ظلم و ستم دربار پهلوی را با تمام وجودش احساس میکرد، به همین خاطر قلمش بسان تازیانه به پیکر دستگاه حاکمه شاه فرود میآمد.
وی پس از کودتای آمریکایی - انگلیسی و روسی 28 مرداد برای مدتی در اختفا زیست اما از آنجا که نامش همچون دکتر حسین فاطمی در لیست سیاه اشرف، خواهر شاه قرار داشت. توسط کودتاچیان دستگیر شد اما به جای محاکمه به دستور اشرف پهلوی با ریختن بنزین روی لباسهایش، این نویسنده آزاده را زنده زنده در آتش سوزاندند. گفته میشود خود اشرف پهلوی نیز شاهد مراسم سوزاندن وی بوده است. جهت اطلاع بیشتر ر.ک جلد 34 نیمه پنهان (اشرف پهلوی در حسرت آرزوهای بر باد رفته) دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان.
دیدگاه تان را بنویسید