در روزهای اخیر شاهد تجمعات قشری از نوجوانان و جوانان دهه هفتاد و هشتادی تحت عنوان «میتینگ دهه هفتاد و هشتادی»‌ها بودیم.

میتینگ‌های دهه هفتاد و هشتادی‌ها ؛ فردگرایی جمعی یا وضع طبیعی ‌هابزی
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

جعفر حسن خانی؛ هفته نامه مثلث : در روزهای اخیر شاهد تجمعات قشری از نوجوانان و جوانان دهه هفتاد و هشتادی تحت عنوان «میتینگ دهه هفتاد و هشتادی»‌ها بودیم. تحلیل این پدیده نوظهور بیش از هر چیز نیازمند دقت نظر در آنچه به وقوع پیوسته است، هست. فیلم‌هایی که از این تجمعات منتشر شده موید این نکته است که در این تجمعات هزار نفری اصطکاک بالا بوده و خود نوجوانان زد و خوردهای پرتکراری با هم داشته‌اند و به صورت دست‌جمعی بدون وجود هیچ شرمی ‌رکیک‌ترین توهین‌ها را سر داده‌اند. این نمود آن چیزی است که به وقوع پیوسته است.
برای تحلیل این پدیدار ابتدا نگاهی داشته باشیم به زمینه و زمانه تجمعات. سوال اول در این باره این می‌تواند باشد که این میتینگ‌ها در چه محل‌هایی به وقوع پیوسته است؟ در پاسخ باید گفت محل تجمعات پاساژها و پارک‌های بالای شهر بوده‌اند. مجتمع تجاری کورش و پارک آب‌و‌آتش محلی‌هایی بوده‌اند که میتینگ‌ها در آن برگزار شده است. پاساژ و پارک در جامعه ما سازمان‌های اجتماعی نهاد «تفریح» هستند. پاساژ‌گردی و پارک‌گردی ‌نمود این تفریح است. باید دقت داشت که در جامعه کنونی پاساژ بیش از ‌آنکه چون بازار کارکرد رفع نیاز‌های اولیه را بر‌عهده داشته باشد، محلی است برای تفریح و تصاحب برند‌ها و فانتزی‌های دنیای مدرن. محل تجمع این قشر از نوجوانان و جوانان محل‌هایی بودند که کارکرد تفریح را بر‌عهده داشته‌اند. این تجمع در بازار تهران، میادین امام‌حسین(ع)، انقلاب و آزادی اتفاق نیفتاده است بلکه در محل‌های تفریح به وقوع پیوسته است. این موضوع ضمن ‌آنکه نشان می‌دهد جامعه در نهاد تفریح حداقل برای قشری دچار اختلال کارکردی است، موید این نکته هم هست که خواست تفریح، فایده‌مندی و خرسندی مطالبه بسیار مهمی ‌برای این تجمع‌کنندگان بالا شهر‌نشین بوده است.
سوال دوم درباره زمینه و زمانه تجمعات این است که این تجمعات در چه شرایطی به وقوع پیوسته است؟ در پاسخ به این سوال هم باید گفت تجمعات مذکور در زمانه‌ای که رکود بر جامعه حاکم است و کارخانه‌های مهم و پر‌سابقه نیز به تعطیلی کشیده شده ‌به وقوع پیوسته است، آن هم با خواست خرسندی و تفریح حداکثری. صاحبان کارخانه‌ها و سرمایه ‌و نه تجاری و خانواده آنها در شرایط رکود کنونی وضعیت خوبی را پشت سر نمی‌گذارند. همچنین کارگران صنایع تولیدی در کارخانه‌ها و کارگاه‌ها نیز وضع بدتری دارند. ‌‌ورشکستگی‌ کاری و تعطیلی، آنها را در مطالبه خواست‌های اولیه سلسله مراتب نیاز‌های مازلو یعنی معیشت گرفتار کرده است. مطالبه‌ای که هنوز ‌نمود جمعی نیافته است. درست در این شرایط تجمعی با خواست جست‌وجوی «سازمانی برای تفریح و خرسندی» از سوی بخشی از جامعه به وقوع می‌پیوندد! این موضوع نشان می‌دهد که این جوانان متعلق به بخش سرمایه‌داری تولید یا طبقات پایین و کارگری جامعه نیستند. بلکه احتمالا پدران این جوانان در بخش بازرگانی و واسطه‌گری مشغول هستند و توانسته‌اند با واردات، حدی از انتفاع را برای خانواده خود فراهم کنند که تفریح مهم‌ترین مساله جوانان و نوجوانانشان باشد. شاید بتوان این تجمعات را سرخوشی جوانان طبقه سرمایه‌داری وابسته که از‌ تراز منفی تجاری کشور سود می‌برد، دانست.
بعد از دقت نظر در زمینه و زمانه تجمعات به خود تجمعات دقتی داشته باشیم. اینکه در شرایط رکود، جمعی بدون در نظر گرفتن مطالبات هموطنان و همنوعان درگیر در بحران معیشت‌، به صورت جمعی در جست‌وجوی سازمان تفریح هستند نشان دهنده این موضوع است که اینان خرسندی و فایده‌مندی شخصی بیش از هر چیز برایشان مهم است. شاید بتوان فردگرایی محض را مهم‌ترین ویژگی این جوانان دانست. جوانانی که فایده‌مندی شخصی برایشان بسیار مهم است. فردگرایی در جامعه ما به‌خصوص در تهران ‌نمود بیشتری یافته است.
برای مثال اینکه جواب پرسش ‌آدرس به هم نمی‌دهیم، در تصادفات و حوادث به جای نوع‌دوستی و کمک، برای ‌آنکه «من» تصویری شخصی از این موقعیت نادر داشته باشد به تصویر‌برداری از تصادفات و حوادث مبادرت می‌ورزیم، اینکه وقت برای دیگری نداریم، اینکه در گفتار از جملاتی نظیر «من همینم که هستم»، «به تو چه»، «به من چه»، «عیسی به دین خود، موسی به دین خود»، «من رو تو گور تو نمی‌گذارند، تو رو تو گور من نمی‌گذارند»، «قاطی نشو درد سر داره»، «فایدش برا من چیه» و... استفاده می‌کنیم همه و همه موید ‌نضج فردگرایی در جامعه ماست.
این رفتار و گفتار در تجمع‌‌کنندگان شکل افراطی به خود گرفته است. با نگاهی به گروه تلگرامی ‌این افراد، تعاملات روزمره و آنچه در تجمعات مورد مداقه به وقع پیوست‌، فردگرایی محض تجمع‌کنندگان قابل‌اثبات است. این فردگرایی و فایده‌گرایی و خرسندی شخصی به حدی است که با هر نظم و قاعده‌مندی اجتماعی که آن را محدود کند در این تجمعات مخالفت می‌شود. توهین به «مامور» به‌عنوان ‌نمود قاعده‌مندی اجتماعی مهم‌ترین ‌ترجیع‌بند این تجمعات و وجه سلبی مشترک ایشان بود. حال چه مامور حراست مجتمع تجاری، چه مامور حراست پارک، چه مامور حراست مترو و چه مامور نیروی انتظامی باشد. سر خوشی و خرسندی شخصی محض در این تجمعات منجر به این شده است که امر اخلاقی، امر سیاسی و حتی امر اجتماعی که صورت‌بندیی برای نظم جامعه ارائه می‌دهد و طبیعتا محدودیت‌هایی را برای فرد به‌وجود می‌آورد از سوی این جماعت نقض و‌ ‌طرد شود.
این وی‍ژگی به قدری در افراد حاضر در این میتینگ‌ها پر‌رنگ بوده ‌که میتینگ‌ها را بیش از هر چیز به وضع طبیعی ‌هابزی شبیه کرده است. با این تفاوت که سطح فردگرایی از حفظ حیات به خرسندی و فایده‌‌گرایی ارتقا‌ یافته است. زد‌و‌خورد و دعوای
دختر - پسری، توهین و پرخاش جوانان به هم، نفی ‌نمود هر‌گونه قاعده‌مندی اجتماعی آن‌هم به صورت متناوب موید همین نکته است. تصاویر و فیلم‌های بسیاری که نه رسانه‌های رسمی بلکه حاضران در این تجمعات در شبکه‌های اجتماعی انعکاس داده‌اند این موضوع را تایید می‌کند که در تجمعات وضعیت پیشا‌مدنی حاکم بوده است. عباس عبدی، روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب در مصاحبه‌ای که با روزنامه شرق داشته به استقبال از این تجمع رفته و استدلال کرده است: «در این اتفاق یک نکته مهم وجود دارد و آن وجود ظرفیت مناسب برای سرمایه اجتماعی است که در جریان این میتینگ دور هم جمع شده‌اند. سرمایه اجتماعی از موضوعاتی است که در سال‌های اخیر در جهان مورد توجه بیشتری بوده و حساسیت بسیاری نسبت به آن پیدا کرده‌اند. داشتن این نوع مشارکت‌ها و ارتباطات به شکلی که یک مجموعه از افراد بتوانند دور هم جمع شوند برای هر کشوری سرمایه است.
کشورهایی که از چنین سرمایه اجتماعی‌ای بهره‌مند هستند می‌توانند از آن در امور مثبت استفاده کنند. اما اینکه از نظر برخی‌ حساسیت منفی نسبت به این موضوع وجود دارد دلیلش این است که ما با نوعی فقدان اعتمادبه‌نفس در ساخت رسمی روبه رو هستیم که به هر ظرفیتی با بدگمانی نگاه می‌کنند. درصورتی که اگر چنین اعتمادبه‌نفسی وجود داشته باشد از این اتفاقات استقبال و تلاش می‌شود از ظرفیت چنین اتفاقاتی در امور مثبت استفاده کنند.»
در نقد این استدلال و تایید تحلیل پیش گفته باید جناب آقای عبدی به این نکته توجه می‌کرد که مفهوم سرمایه اجتماعی در برگیرنده مفاهیمی‌ همچون اعتماد، همکاری و همیاری میان اعضای یک گروه یا یک جامعه است که نظام هدفمندی را شکل می‌دهند و آنها را در جهت دستیابی به هدف‌های ارزشمند هدایت می‌کند. هیچ یک از این مفاهیم در بین اعضای تجمع ‌نمود نداشت. هیچ «اعتماد»ی بین اعضای تجمع‌کننده وجود نداشت. آنچه وجود داشت زد و خورد و فحاشی به هم بود. بدون اعتماد سرمایه اجتماعی به هیچ و‌جه شکل نمی‌گیرد. تنها وجه مشترک اعضای تجمع فردگرایی و فایده‌گرایی محض اعضا بود که موجب شده بود در دو موضوع با هم باشند.
یک جست‌وجوی سازمان تفریح و دو‌، نفی امر اخلاقی و اجتماعی و هر آنچه ‌نمود قاعده‌مندی اجتماعی بود. باید دقت داشت این باهم بودن به معنای همبستگی و وجود اعتماد نیست. بلکه نیاز به هم برای جست‌وجوی فایده‌گرایی و خرسندی است.