رویکرد طیف چپ اصولگرایان در انتخابات 96 چگونه خواهد بود؟
وحدت مقابل ائتلاف اعتدال – اصلاح
پیمان فراهانی؛ هفته نامه مثلث : مدتی است زمزمههایی از فعالیت یا اعلام آمادگی برخی افراد شاخص برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری 1396 میشنویم.

پیمان فراهانی؛ هفته نامه مثلث : مدتی است زمزمههایی از فعالیت یا اعلام آمادگی برخی افراد شاخص برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری 1396 میشنویم.
تا یک ماه قبل لااقل جدیترین گزینههای کاندیداتوری را محمود احمدینژاد و حسن روحانی تشکیل میدادند، اما مطابق شنیدهها و گمانهها، گزینههایی چون محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی و محمدرضا عارف نیز به این لیست اضافه شدهاند. هرچند صحبتهایی نیز از حضور برخی افراد غیرشاخص شنیده شده اما به جهت جدی نبودن حضور و عدم تاثیرگذاری جدی این افراد روی پازل کلی انتخابات از نام بردن آنان خودداری میکنیم.
محمود احمدینژاد با سفرهای استانی اخیر خود که پس از عید آنها را به صورت جدی پیگیری میکند علاقه خود برای بازگشت به قدرت اجرایی کشور را نشان داده است، حسن روحانی نیز بهعنوان رئیسجمهور مستقر به رسم دودورهای بودن عمده ریاستهای پیشین، طبیعی است که از تلاش برای ماندن در این مقام صرفنظر نکند.
اما آنچه موجب شده سه گزینه دیگر نیز در کنار دو سیاستمدار پیش گفته نامشان بهصورت جدی در عرصه سیاست برای انتخابات 96 مطرح شود در خصوص محمدباقر قالیباف آن است که به جهت اتمام زمان رسمی ریاست وی بر شهرداری تهران در یک سال آینده و حضور حدود یکدههای قالیباف در منصب شهرداری تهران، اصلاحطلبان برای شهرداری تهران خیز برداشتهاند در این بین قالیباف بهعنوان یکی از گزینههای جدی برای ریاستجمهوری کشور لااقل در سه دوره اخیر به احتمال بسیار زیاد تلاش مجدد خود را نیز برای رسیدن به این مقام خواهد کرد، در این خصوص شنیدههایی نیز از سازماندهی و استقرار ستادهای انتخاباتی وی شنیده
شده است.
باتوجه به عملکرد دولت تدبیر و امید در سه سال گذشته احتمالا بخشی از رای جریان اصولگرا که در سبد اعتدال ریخته شد به سبد رای قالیباف افزوده خواهد شد. از طرف دیگر قالیباف در رقابتی که با حسن روحانی در انتخابات 92 داشت اینبار به جهت تجربه اندوخته خود شانس بیشتری برای رقابت با روحانی خواهد داشت. همچنین حضور محمود احمدینژاد در این رقابت رایهای منفی در جریان اصولگرایی ایجاد خواهد کرد که به جهت مخالفت با بازگشت احمدینژاد احتمالا به سبد قالیباف ریخته خواهد شد.
درخصوص حضور سعید جلیلی نیز شنیدههایی مبنیبر تمایل وی برای رقابت مجدد با روحانی شنیده میشود. البته به جهت آرمانگرا بودن جلیلی و دوگانه جدی تعامل - سازشی که وی با روحانی در انتخابات 92 ایجاد کرد، باتوجه به ادامهدار شدن مساله هستهای و ناکامی دولت در بخشی از سیاستهای خارجی خود احتمال شکلگیری رقابت گفتمانی در این میان افزایش یافته است.
جریان پایداری که در 7-6 سال اخیر تلاشهای جدی و مستمری برای ایفای نقش در سیاست کرده، گزینه جدیتر از جلیلی نخواهد داشت. هرچند حضور محمود احمدینژاد بسیاری از رایهای جلیلی را کم خواهد کرد اما همانطور که گفته شد به جهت آرمانگرا بودن جلیلی و تکلیفگرا بودن جریان حامی وی احتمال حضور او برای شرکت در رقابت انتخاباتی 96 جدی خواهد بود.
محمدرضا عارف نیز با اصرار برای رقابت با لاریجانی در انتخابات ریاست مجلس و نپذیرفتن پست جدی ریاست مرکز پژوهشهای مجلس نشان داد عزمی راسخ برای تکیه زدن بر منصبهای جدی در سیاست دارد. احتمال حضور عارف در انتخابات 96 پس از شکست مقابل لاریجانی جدی شد. عارف تجربه رقابت با روحانی در انتخابات ریاستجمهوری 92 را در مقابل روحانی دارد و به جهت پایبندیهای تشکیلاتی خود در لحظات آخر از این رقابت صرفنظر کرد اما تلاش خودسرانه وی برای ماندن در رقابت برای انتخابات مجلس و برداشته شدن حمایت جریان اصلاحات از وی نشان داد احتمال اینکه عارف پایبندیهای تشکیلاتی خود را کنار گذاشته و اینبار بهعنوان رقیبی جدی برای روحانی حاضر شود، وجود دارد.
آنطور که از شواهد پیداست حکایت رقابت در انتخابات ریاستجمهوری 96، تکرار همان رقابت 92 بدون حضور غرضی، ولایتی و رضایی است با این تفاوت که کار برای روحانی بسیار سخت خواهد شد. شاید پربیراه نباشد که گمانههایی در خصوص احتمال تکدورهای بودن ریاستجمهوری روحانی زده میشود چرا که وی در رقابت 92 با رای مرزی به منصب ریاستجمهوری رسید بنابراین با فرض تکرار این رقابت و تلاش جدیتر رقیبان وی احتمال رای نیاوردن او لااقل در دور اول بسیار بالا خواهد رفت و میتوان گفت حتمی است.
اما رقابت چرا برای روحانی سخت خواهد شد؟ پیشتر در انتخابات 92 اصولگرایان تکلیف مشخصی نسبت به وضعیت خود نداشتند و با تلاش برای شکل دادن ائتلاف پیشرفت که به نتیجه نرسید بخشی از نیروی خود را هدر دادند، از طرف دیگر نیز بخشی از نیرو صرف رقابتهای درونی اصولگرایان با یکدیگر شد که احتمالا با عدمحضور برخی افراد اصولگرای دیگر همچون حدادعادل، رضایی و ولایتی این مساله در انتخابات 96 وجود نخواهد داشت و تنها بخش جزئی از آن میان قالیباف و جلیلی که بیشتر اختلاف بر سر مباحث فرهنگی است باقی خواهد ماند که باتوجه به محوریت بودن رقابت با روحانی از میان این رقابت درونگفتمانی کاسته خواهد شد.
رقابتی که میان قالیباف و روحانی شکل میگیرد در این دوره احتمالا بیشتر از آنکه سیاسی باشد وجهه کارکردی پیدا خواهد کرد. روحانی که پیش از این منصب جدی اجرایی را بر عهده نداشت در انتخابات 92 از این کارنامه سفید در مقابل عملکرد مدیریتی قالیباف بهعنوان برگ برنده استفاده کرد.
در انتخابات 92 قالیباف به پشتوانه تلاش یک دههای خود در شهرداری تهران و تلاش بسیار خود برای ارائه یک الگوی کارآمدی مدیریتی به عرصه رقابت آمده بود اما رقیب جدی او، یعنی حسن روحانی رقابت را به عرصه دیگری برد و با مطرح کردن دوگانه حقوقدان - سرهنگ زمین بازی را با قالیباف عوض کرد و او را شکست داد.
اما اینبار در رقابت 96 باتوجه به آنکه دیگر روحانی آن کارنامه پاک و برگ برنده را در دست ندارد مجبور به حضور در زمین قالیباف برای رقابت خواهد شد که این مساله کار را برای روحانی بسیار سخت خواهد کرد، به شرط آنکه مشاوران قالیباف اینبار مشورتی درست و دقیق به او داده و با اشتباهی مجدد زمین بازی را به نفع روحانی تغییر ندهند. قالیباف شاید تا اینجای کار احتمال بسیار زیادی برای رفتن به دور دوم انتخابات یا پیروزی داشته باشد اما با اضافه کردن و در نظر گرفتن مولفه حضور احمدینژاد بهعنوان رقیب جدی و سرسخت قالیباف احتمال پیروزی برای او به حداقلیترین حالت ممکن خواهد رسید چرا که رقابت با سه جناح، روحانی - احمدینژاد - جلیلی برای او ناممکن خواهد شد و قالیباف تنها راهی که برای پیروزی خواهد داشت امید به ردصلاحیت احمدینژاد در انتخابات 96 است.
سعید جلیلی نیز همانطور که پیشتر اشاره شد رقابت خود را در دوگانه مقاومت-سازش پیگیری میکرد. جلیلی تا آن هنگام بهعنوان مسئول مذاکرات هستهای این مذاکرات به نتیجه مشخصی نرسیده بود و بهعنوان مسئول مستقر در این منصب در جایگاه پاسخگو قرار داشت و روحانی تنها با ایراد ایدهای جدید مبنی بر سازش و نقد عملکرد جلیلی توانست او را شکست دهد اما اینبار تنها پاسخگو جلیلی نخواهد بود بلکه جلیلی نیز میتواند به کارنامه روحانی در سه سال اخیر نسبت به مساله هستهای انتقاد کند و حضور وی در کمیسیون برجام در مجلس شورای اسلامی و مخالفتهای جدی و سرسختانه او و حامیانش با برجام کار را جدی خواهد کرد، البته به نظر نمیرسد که رقابت
روحانی -جلیلی از این دوگانه فراتر رفته و به عرصههای دیگر کشیده شود.
جلیلی در انتخابات گذشته فرصت جدی برای تبلیغات نداشت و تجربه 92 احتمالا به او و حامیانش برای انتخابات 96 کمک خواهد کرد اما اگر حضور احمدینژاد را در این میدان رقابت در نظر بگیریم همانطور که بنده در گذشته از تعبیری بهعنوان «جلیلی، بدل احمدینژاد» استفاده کردهام اکنون نیز بهترین تعبیر را در دوگانه احمدینژاد -جلیلی همان اصل جنس و بدل آن میدانم که احتمال پیروزی جلیلی را کاهش میدهد، هرچند او اکنون به بدنه حامی نسبتا ثابتی هرچند اندک دست پیدا کرده است.
همچنین محمدرضا عارف همانطور که اشاره شد در انتخابات گذشته بهعنوان فردی دارای وجهه مثبت در نظام بهعنوان گزینه اصلی جریان اصلاحات مطرح شد و امیدها کمتر به سمت رایآوری وی و پیروزی حداکثری اصلاحطلبان میرفت، از این رو اصلاحات تصمیم گرفت عارف را به واسطه پایبندیهای جریانیاش راضی به کنارهگیری به نفع روحانی بهعنوان یار قرضی اصلاحات برای قطعی کردن پیروزی حداقلی خود
کند. در این میان اما عارف متوقع شد و انتظار حمایت جدی از وی برای انتخابات مجلس میرفت، این حمایت اما نه به صورت حداکثری بلکه بهعنوان باز هم تنها گزینه موجود به صورت حداقلی انجام گرفت و در برهه انتخابات ریاست مجلس حتی این حمایت قطع شد اما این مساله موجب عدمحضور و تلاش عارف نشد و بهرغم توصیههای صورت گرفته آن زمان که شکست عارف در مقابل لاریجانی قطعی بود و این شکست به ضرر اصلاحات تمام میشد، عارف به صورت شخصی تصمیم بر ادامه مسیر خود گرفت.
با توجه به این مطلب عارف 96 را نمیتوان گزینه ائتلافی روحانی دانست بلکه باید او را نیز در کنار دیگر رقبای احتمالی روحانی، رقیبی جدی به حساب آورد با این فرض که امید جریان اصلاحات با پیروزی حداکثری در انتخابات مجلس در حوزه تهران اعتمادبهنفس و امید جدی را به اصلاحات داده است و احتمال حمایت اجباری از تنها گزینه موجود، یعنی عارف ممکن است جدی شود و این مساله قطعا کار را برای روحانی دشوار خواهد کرد.
رقابت میان عارف - روحانی بیشتر از آنکه گفتمانی و کارکردی باشد معطوف به احساسات و تعلقات جناحی و حزبی است. عارف از روحانی انتقاد نخواهد کرد و این کار را برای عارف دشوار میکند، مگر آنکه در مقام پرسشگر و مطالبهگر قرار گرفته و خواستههای جریان حامی اصلاحات را به صورت جدی از روحانی پیگیری کند تا جایی که بتواند دیگران را قانع کند که او نسبت به این خواستهها تاکنون بیتوجه بوده و ضرورت حضور فردی که این دغدغهها را داشته باشد جدی شود.
اما در خصوص محمود احمدینژاد به شرط تایید صلاحیت برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری مساله کمی متفاوت است. روحانی در مدت سه سال اخیر تمامی اتهامات را متوجه عملکرد دولت گذشته کرده و پاسخگویی به این مساله شاید جدیترین انگیزه احمدینژاد برای اعلام تمایل به بازگشت به قدرت بوده است. احمدینژاد در سه سال اخیر چندین مورد درخواست مناظره و تریبون برای پاسخگویی به اتهامات وارده به دولتهای نهم و دهم کرده، اما هیچ پاسخی از سوی دولت دریافت نکرده است. چهره احمدینژاد به واسطه عملکردش و شدت گرفتن انتقادها به او بهشدت تخریب شد و در مقابل چهره هاشمی که رقیب و مخاطب اصلی احمدینژاد بود بسیار تطهیر شد. این وضعیت قطعا برای احمدینژاد مطلوب نیست و او حتما بهدنبال تغییر این شرایط خواهد بود، از این رو جدیترین و اصلیترین رقیب روحانی چه پای میز مناظره و چه در صورت ردصلاحیت، پیش از انتخابات حتما محمود احمدینژاد است. احمدینژاد تنها کسی است که میتواند روحانی را در جایگاه متهم قرار دهد و با ادعای دولت خود، او را بازخواست کند و مساله پیروزی روحانی با رای مرزی را تمام خواهد کرد.
اما بحث دیگر و نهایی پیرامون انتخابات 96 در خصوص خلاء حضور جناحین سیاسی کشور و نمایندگان رسمی آنان در این انتخابات است. آنطور که از شواهد پیداست اینبار این جناحین سیاسی کشور نیستند که نمایندهای برای رقابت معین میکنند بلکه تنها باید از شرکتکنندگان این رقابت، حمایت یا در حالت بسیار خاص و بعید، عدم حمایت و سکوت کنند.
مدتهاست که گفته میشود دوگانه اصولگرا - اصلاحطلب دیگر در کشور کارکردهای خود را از دست داده است، هر چند وجود حقیقی حامیان این دو جناح اجازه آنکه این دوگانه کنار گذاشته شود را نمیدهد اما در حال حاضر کشور نیازمند آرایشی جدید از جناحهای سیاسی است که پاسخگوی شرایط فعلی جامعه باشد. این شکلگیری قطعا به انتخابات 96 کشیده نخواهد شد و زمانی شاید بسیار بیشتر نیاز دارد اما انتخابات 96 ضرورت رفتن به این سمت را احتمالا تقویت
خواهد کرد.
دیدگاه تان را بنویسید